مدت طولانی بود که از دو وبلاگی که دنبال می کردم خبری نبود امروز فهمیدم در روزهایی که من مشغول عروسیم بودم یکیشان پدرش فوت کرده آن یکی را مطمئن بودم خودکشی کرده است امروز فهمیدم نکرده بود مثل یک کتاب که بگشایی و داستان های آدم های مختلف را بخوانی و ببینی که چقدر زندگی آدم ها باهم فرق می کند یتیمی، مرگ، عروسی، شکست، پیروزی، خنده، غصه، سفر، فقر و
آخرین مطالب
آخرین جستجو ها